رابطه ی" نام " و" ذات "  هم دربحث های جدی فلسفه و اسطوره شناسی  صاحب فصل های مفصل است وهم در دانش نو آمده ی روانشناسی و هم در علوم غریبه مثل رمل و جفر. جدای نگاه متفاوت هریک از این حوزه ها، اولین چیزی که از این تواتر فهمیده می شود این است که لابد چیزکی هست و موضوع بیش از آن تکرار و تجربه شده که بشود به راحتی با انگ خرافه کنارش گذاشت.

در علوم غریبه مثل جفر، رمل و زیج نشستن برای خواندن سرنوشت و سعد و نحس طالع، که اغلب بر اساس حساب ابجد است ملاک اسم کوچک و نیز اسم مادر است ( که جای تامل بسیار دارد و ریشه هایش را باید در اعتقاد انتقال خون به وسیله ی مادر- یادگار دوران مادر سالاری- دید که هنوز هم در میان یهودیان رایج است).

نام،  نیمی از وجود انسان دانسته می شده . نیمی که با دانستن آن امکان تسلط بر فرد فراهم می شده است. سنت  کتمان نام در میان پهلوانان- که تراژدی رستم و سهراب را آفرید- درست به همین دلیل امری پذیرفته بوده است . هنوز هم ردی و رنگی از این اعتقاد باستانی در رفتارهای آدم امروز دیده می شود. زنان نام کوچکشان را به غریبه ها نمی گویند. مردان نام کوچک همسرشان را در جمع بر زبان نمی آورند، هنوز هم برای صدا کردن کسی به اسم کوچک باید با او آشنایی بسیار داشته باشی یا اجازه بگیری .چون هنوز هم در ناخوداگاه مان باور داریم  اسم نیمی از روح هر آدمی است.و با دانستن آن می توان به فرد دست یافت.

 دقت در نام گذاری فرزند در اغلب ادیان به تاکید توصیه شده .زیرا این باوروجود داشته که فرد خصوصیات نامش را خواهد گرفت.

 نام گذاری  به نوعی تعیین هویت فرد است و به همین دلیل در میان تمام فرهنگ ها معمولا با آیین های خاص همراه است ،  مراسمی که به نوعی شبیه به آیین تشرف است.

به نظرمی رسد اسم ، خود مستقل از مسما ، هاله ، معنا و شخصیتی دارد که بر فرد ، سرنوشت و روحیاتش بی تاثیر نیست.

 

 

فراخوان!

هر کس در باره ی اسم چیزی پیدا کرد بگذارد وسط! شاید از کنار هم گذاشتنش معنایی حاصل شود.